تبریک
صلوات شعبانیه
روز جوان مبارک
پیام رهبری
روز جوان مبارک
انتخاب درست
رای ما
رای من
جهاد روشن گری
جهاد روشن گری
فرصت
لطیفه
جگرم اتش گرفت
سنت پیامبر
زمان توبه
ولادت مبارک
یا ابو الفضل
تبریک به امام زمان
در برابر خدا....
عید در عید
میوه مورد علاقه
یاحسین یاابوالفضل
دلم تنگ واسه حرم
امامه گذاری
دلتنگ حرم
صدای ۹۶درصد
رای ما
تحلیلی از چگونگی حضور رییسی در مناظره اول
دعوای شخصی نه شخصیتی
برخی دوستان از جمله برخی دوستان مبلغ ستاد حجت الاسلام رئیسی پس از مناظرۀ روز گذشته، این مطلب را بیان میکنند که حاجآقا در این مناظره حق مطلب را بهجا نیاوردند و باید بیش از این در مناظرات اثربخشی میکرد. برخی دیگر حتی فضا را کمی احساسیتر میبینند و میگویند ایشان حداقل بایستی به کمک آقای قالیباف میشتافت و این درست نیست که پشت قالیباف را خالی کند. این نکات را بیان کردم چون بسیار محتمل است که شما هم این مطالب را شنیده باشید. اما این نگرش ریشه در نکاتی دارد که در ادامه به آنها میپردازم.
تلقی از مناظرهکنندۀ مطلوب در گفتمان انتخاباتی جمهوری اسلامی تا به امروز، تلقی فردی است که با دستگذاشتن بر نقاط ضعف شخصی طرف مقابل، وی را از صحنه خارج کند. به عبارت دیگر، صحنه مناظره بیش از صحنه ارائه تفکر و ایده و برنامه، به رینگ بوکس میماند. رینگ بوکسی که مردم به دنبال این هستند که بوکسور آنها با ضربۀ محکمتری بر نقاط حساس طرف مقابل، او را از صحنه بیرون کند. مهم این نیست که هرکدام از طرفین چه میگویند؛ مهم این است که آنچه را میگویند با بلندترین صدا، قاطعانهترین لحن و تندترین شکل ممکن بگویند که طرف مقابل را آچمز کنند. کلوسئومی مدرن با گلادیاتورهایی به زبان فارسی در لباس آخوند و سردار و دانشگاهی و بازاری و … . مردم از ضربۀ نهایی لذات میبرند. ضربهای که تشویقی شدید را در پی دارد.
البته که با توجه به تقویت چنین سلیقهای در میان مردم، و حتی در میان نخبگان کشور(اعم از دانشگاهی و حوزوی) طبعاً بایستی چه در این دوره و چه در دورههای بعد، کشور ما منتظر رییسجمهورهایی باشد که بیش از تفکر، صاحب صدای بلند باشند و بیش از قدرت مدیریت، قدرت بهچالش طرف مقابل با دست گذاشتن بر نقاط ضعف شخصی را داشته باشند. رییس جمهورهایی که بیش از مکتب قرآن در مکتب سوفیسطهای باستانی آموزش دیده باشند و ابزار مغالطه و سفسطه را بهتر بهکار گیرند.
چنین شرایطی، انواع و اقسام تلاشها از جمله یارکشی پوششی، تشبث به آمار و ارقام درست و غلط، توهین و تهمت و دروغ و … را کاملا مشروع میکند و همینهاست که ذائقۀ مخاطب را بیش از پیش به سوی رینگ بوکس تحریک میکند.
آقای رییسی روز گذشته و البته از ابتدای کاندیداتوری خود با طرح شعار از بین بردن لانههای فساد و ساختارهای مفسد وارد عمل شده است. ساختارهای مفسدی که گاه از جانب جامعه مورد انتقاد قرار میگیرند(مانند ساختارهای مالی مفسد) و ساختارهای مفسدی که گاه مورد تأیید مردم نیز قرار میگیرند(مثل برخی از انواع زرنگبازی طنزگونه).
نظام مناظرات انتخاباتی نیز چنین شرایطی را دارد. آقای رییسی میتواند نومن ببعض و نکفر ببعض کند و تنها به دستهای از فسادها بپردازد که مورد انتقاد مردم است یا اینکه تمامی لانههای فساد را هدف قرار دهد که این شیوۀ مناظره نیز یکی از آنهاست.
پر واضح است که ایشان به دلیل خطیب بودن و سخنور بودن، توان آن را دارند که با تن صدای بالا، به شخص(نه شخصیت) مقابل بتازند. اما با زیرکی تمام در مناظرهای که دعوا به دعوای اشخاص بدل شد خود را وارد بازی نکردند و با لحنی آرام و منطقی، به شخصیت دولت انتقاد کردند. و البته اگر لازم باشد، انتقاد به شخصیت را با صدای بلندتری نیز انجام خواهند داد.
آقای رییسی به دنبال ارائۀ تراز دیگری از نظام کاندیداتوری هستند. لذا ایشان را نه میتوان به بهانۀ ساکت بودن در تراز میرسلیم و هاشمیطبا قرار داد و نه به دلیل سخنوری و صدای بلند در تراز سایر کاندیداها.
ممکن است گفته شود این رویه، رأی آور نیست. که در پاسخ باید گفت مردم اگر الگوی مناسب به آنها به طور صحیح منتقل شود با آغوش باز میپذیرند. و این وظیفۀ مبلغین ستاد آقای رییسی است.
خداوندا
اعمال ماه شعبان
رای ما
حدیث
بمیرم که این صحنه رو نبینم
مطیع رهبرم
حدیث
حجاب یک زن
یا حسین
فقط تولید ملی
تبریک
کلام رهبرم
رای ما
حدیث
رای ما
دل نوشته
احسنت
مظیفه ام رابشناسم
اعمال مبعث
داستانی خواندنی
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند .
هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید ، برای هم اتاقیش توصیف می کرد .بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می گرفت .
مرد کنار پنجره از پارکی که پنجره رو به آن باز می شد می گفت . این پارک دریاچه زیبایی داشت . مرغابی ها و قو ها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند . درختان کهن منظره زیبایی به آن جا بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. مرد دیگر که نمی توانست آن ها را ببیند چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و احساس زندگی می کرد.
روز ها و هفته ها سپری شد .
یک روز صبح ، پرستاری که برای حمام کردن آن ها آب آورده بود ، جسم بیجان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با کمال آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند .
مرد دیگر تقاضا کرد که او را به تخت کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را برایش انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد ، اتاق را ترک کرد .
آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد . حالا دیگر او می توانست زیبایی های بیرون را با چشمان خودش ببیند .
هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کرد ، در کمال تعجب با یک دیوار بلند آجری مواجه شد
مرد پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دل انگیزی را برای او توصیف کند ؟
پرستار پاسخ داد : شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد . چون آن مرد اصلأ نابینا بود و حتی نمی توانست این دیوار را ببیند .
حدیث
حدیث
حدیث
حدیث
حدیث
اعمال مبعث
اعمال مستحبی
27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.
شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:
* در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.
در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.
نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.
بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ…
ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت….
پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .
* انجام غسل در این شب مستحب است.
* زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال شب عید مبعث است.
اعمال روز عید مبعث
عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد . برای این روز چند عمل ذکر شده است :
* غسل
* روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.
* بسیار صلوات فرستادن.
* زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین .
انتخاب
کلان رهبرم
انتخاب
صلوات
دعای قبل از خواب
حدیث
مطیع رهبرم
انتخاب
حدیث
ایا خدا عادل است...
✳️ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ایشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کیسه صد دیناری را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اینها را به مستحق بدهید.
حضرت پرسید علت چیست؟
ایشان گفتند در دریا دچار طوفان شدیم و دکل کشتی آسیب دید و خطر غرق شدن بسیار نزدیک بود که درکمال تعجب پرنده ای طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهای آسیب دیده کشتی را بستیم و نذر کردیم اگر نجات یافتیم هر یک صد دینار به مستحق بدهیم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند برای تو از دریا هدیه میفرستد، و تو او را ظالم می نامی. این هزار دینار بگیر و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بیش از دیگران آگاه هست.
خالق من بهشتی دارد،
«نزدیک زیبا و بزرگ»،
و دوزخی دارد به گمانم «کوچک و بعید»
و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را،
گاهی به بهانه ی دعایی در حق دیگری…
شاید امروز آن روز باشد
حدیث
توجه ...
مبعث
مبعث
حدیث
تسلیت
کلام رهبرم
شعر
حدیث
تولدتان مبارک ای بزرگ مرد
ارتش الله
چرا محصول ایرانی
پیام تسلیت
حدیث
نتیجه علمی
در ارزو کردن هم می توان خلاقیت داشت
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺯﻧﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: “نمی دﺍﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﯾﻚ فرشته ﺑﻪ ﻧﺰﺩ من ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛﻨﻢ!”
ﺯﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: “ﻣﺎ ﻛﻪ 16 ﺳﺎﻝ ﺍﺟﺎﻗﻤﻮﻥ ﻛﻮﺭﻩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ.”
ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻛﺮﺩ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ: “تو که می دانی ﻣﻦ ﺳﺎل هاﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ شده ام، ﭘﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ”
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻓﺖ، ﭘﺪﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: “ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻫﻜﺎﺭﻡ ﻭ ﻗﺮﺽ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻛﻦ”
ﻣﺮﺩ ﻫﺮﭼﻪ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﻛﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﺪﺍﻡ ﯾﻚ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﻘﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧﺪ: ﺯﻧﻢ؟ ﻣﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘﺪﺭﻡ؟
ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ فرشته ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: “ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ، ﺑﭽﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃﻼ ﺑﺒﯿﻨﺪ".
حدیث
زیباترین جمله
عذاب زبان
حضوذ بلاشرط شیطان
مثل نعنا
حدیث
یا صاحب الزمان الغوث الامان
یا زینب کبری
یاضامن اهو
شبهه
پاسخ به یک شبهه جدید که اخیرا در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود
متن شبهه:بهتر نیست به جای اینکه این همه هزینه صرف ساخت قرآن ساخته شده از طلا می شد،هزینه آن به فقرا و نیازمندان داده می شد؟؟
اطلاعیه دفتر آیتاللهالعظمی مکارم پیرامون هزینههای کتابت قرآن مطلّا
دفتر حضرت آیتالله مکارمشیرازی در اطلاعیه ای به سؤالی پیرامون هزینه های کتابت قرآن مطلّا پاسخ داده که سوال و پاسخ این دفتر به این شرح است:
محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی)
سوال:
به استحضار میرساند پس از رونمایی جنابعالی از بزرگترین قرآن مطلای جهان، برخی کاربران شبکههای اجتماعی این اشکال در ذهنشان ایجاد شده است که آیا بهتر نبود به جای صرف این هزینه هنگفت جهت ساخت قرآن مطلا، بودجه آن صرف موارد مهم تر از جمله رسیدگی به فقرا و نیازمندان می شد.
لذا تقاضا داریم نسبت به رفع این اشکال از اذهان ایشان، پاسخ خود را مرقوم فرمایید.
جمعی از مقلدین حضرتعالی
بسمه تعالی
پاسخ:
در عین احترام به نظرات این عزیزان لازم است توضیح دهیم که از یک نکته متأسفانه غفلت شده و آن این که پدیدآورنده این اثر قرآنی در همان جلسهای که رونمایی توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظلّه) انجام شد، تصریح کرد که این اثر چند برابر هزینهای که برای آن مصرف شده به یکی از خیرین در کشور و یا یکی از کشورهای اسلامی دیگر فروخته خواهد شد و تمام درآمد آن بدون استثنا صرف ایتام و نیازمندان خواهد شد، بنابراین در اینجا دو کار مهم انجام شده که هر یک از دیگری جالب تر است.
?اولاً یک اثر قرآنی بسیار نفیس و بی سابقه تولید شده،
?ثانیاً یک منبع درآمدی برای ایتام و نیازمندان است.
امیدوارم با این توضیح هرگونه شبهه برطرف گردد.
دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدّظلّه العالی)
همیشه موفق باشید
#پاسخ_به_یک_شبهه
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
فاتحه
پیام تسلیت
پرسش:
بعضی ناراحتند نام بچه نرا زینب یزارند میگن همه اش زجر و مصیبت و دربه دری است این جمله گفته فامیل هاست در حالی که ما معتقدیم بهترین نام بوده و بعد از هزار و سیصد سال که می گذرد باز هم زنده و گیرایی بیشتری دارد توضیح دهید.
پاسخ
آیین مقدس اسلام این موضوع را مورد توجه قرار داده و اکیدا سفارش نموده که بر پدر و مادر است که نام نیکو برای فرزند خود برگزینید واضح است که نام بزرگان و قهرمانان برجسته با فضیلت، برای کودکان و حتی خانواده ها خاطره انگیز است و از اثر تلقینی و تربیتی چنین نام ها که خاطراتی پر افتخار برای فرد و محیط خانواده ایجاد می کند نمی توان چشم پوشی کرد و نام زینب از زمره نام های نیکی است که بر تارک تاریخ همه قهرمانان بشر همچون خورشید می درخشد و تداعی کننده شجاعت، شهامت، عفت و پاکدامنی، ایمان، تقوا و بالاخره تداعی کننده قهرمانی است آن کسانی که نام زینب را تداعی کننده زجر و مصیبت و در به دری می دانند به خاطر عدم شناختی است که نسبت به حضرت زینب و حادثه کربلا دارند آنها زینب را در حد یک روضه ایام محرم می شناسند کما این که از امام حسین(ع) نیز یک شناخت چند ساعته دارند که مربوط به روز عاشورا است. حال آن که حضرت زینب یک شخصیت بزرگ، یک زن عالمه و اهل فضیلت و دانش، اهل ایمان و پاکدامنی، اهل صبر و شجاعت و بالاخره زینب یک قهرمان است.
ه شما دوست عزیز و گرامی پیشنهاد می کنیم که اولا نام زینب را بر فرزند خود بگذارید و در صورت تمکن یک مجلسی هم به نام حضرت زینب و مراسم نام گذاری ترتیب دهید و از یک سخنران برجسته نیز دعوت کنید که در مورد شخصیت و ابعاد وجودی حضرت زینب صحبت کند و نهایتا مجلس را با جشن و سرور خاتمه دهید (در این جلسه روضه خوانی نشود). این باعث احیاء شعار الهی و به طور قطع مورد رضایت خداوند و ائمه اطهار می شود و این کار هم الگودهی به دیگران است و هم باعث اهمیت دادن به فرزندتان و هم شناخت بیشتر نسبت به بزرگان دین به ویژه حضرت زینب کبری(س) می شود
اعتکاف
اعتکاف در مسجد براى دیدار امام زمان علیه السلام(آیت الله عبدالحسین دستغیب)
آیت الله عبدالحسین دستغیبحکایات عرفای برجستهحکایات و تشرفات حضرت ولی عصر
روزى جمعى از دوستان در محضر شهید محراب آیت الله دستغیب بودند، سخن از امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) به میان آمد، یکى پرسید: آقا ما شنیده ایم وقتى که اصحاب آنحضرت به تعداد سیصد و سیزده نفر آماده شدند، امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) ظهور مى کند، آیا اکنون در شرایط فعلى چنین افرادى هنوز آماده نیستند؟! شهید محراب ، خنده اى کرد و فرمود: حدود چهل و پنچ سال قبل ، در نجف اشرف بین علماء همین مساله مطرح شد، عده اى گفتند: چگونه در میان سه هزار نفر یار امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) پیدا نمى شود؟!
براى دریافت پاسخ این سؤ ال ، قرار گذاشتند، فردى را که داراى مراحل عالى در ایمان و عمل است انتخاب کنند، بهترین آنان را برگزیدند تا به آقا امام زمان علیه السلام ملاقات کرده و در این مورد صحبت کند و پاسخ سؤ ال فوق را دریافت نماید.
فرد انتخاب شده به مسجد رفت و در آنجا اعتکاف کرد و مشغول عبادت و راز و نیاز و نماز و توسل و دعاى ندبه شد، پس از چند روز، سحر که در گوشه مسجد خوابیده بود، در خواب دید، وارد شهرى شده که در آن جمعیت بسیار بیرون آمده اند و همه به استقبال او آمده بودند، او را به سرو دست گرفتند و با استقبال بى نظیر و سلام و صلوات ، او را وارد شهر کردند، و مردم در حالى که اظهار شادى مى کردند، به آن فرد انتخاب شده گفتند: شاه ما مرده ، تو از امروز به بعد شاه هستى ، او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند، سفره پهن کردند، و غذاى رنگارنگ در آن چیدند، جناب شیخ هم ، درست و حسابى از آن غذاها خورد.ملکه را آوردند، او و شاه وارد حجله شدند.
مدتى نگذشت که صداى در، شنیده شد، شیخ دم در آمد و پرسید کیست در مى زند؟ گفتند آقا امام زمان علیه السلام ظهور کرده و فرمود به شما پیام دهیم که بیایید.
او قدرى سرش را خاراند و گفت : آقا امام زمان هم وقت پیدا کرده ؟، بگوئید بگذارید صبح شود.
با فاصله کم ، بار دیگر را زدند، و پیام امام زمان علیه السلام را رساندند، او گفت : نمى آیم ، در همین هنگام از خواب بیدار شد، دید در گوشه مسجد، آلوده شده و از طرفى آفتاب زده و نمازش قضا گشته است ، دو دستش را بر سرش کوبید و گفت خاک بر سرم ، هم در امتحان رفوزه شدم و هم نمازم قضا شد.
داستانها و حکایتهای مسجد//غلامرضا نیشابوری
یا زینب
خواص اب
۱۰ خاصیت مهم مصرف آب:
سلامت پوست: رطوبت پوست مانع پیری می شود و پوست سالم تر می ماند.
سردرد: ۷۵ درصد مغز هر فرد از آب تشکیل شده است. بنابراین کمبود آب بدن، باعث سردرد می شود.
کمر درد: این ناراحتی بر اثر کمبود مایعات در بدن به وجود می آید. دیسک های موجود در قسمت کمر هر انسان پر از مایعات است و مانند کمک فنر عمل می کند، فعالیت بدنی منظم و میزان کافی مایعات، دیسک ها را آب رسانی کرده و به آن ها اجازه می دهد تا قسمت فوقانی بدن را حمایت کنند.
معمولا مایع درون دیسک در تحمل ۷۵ درصد وزن بدن نقش دارد در حالی که خود اسکلت دیسک تنها در تحمل ۲۵ درصد وزن بدن نقش دارد. افت مایعات، اسکلت را مجبور می کند وزن بیشتری را تحمل کند و در نتیجه درد و ناراحتی به وجود می آید.
کاهش عفونت: سیستم لنفاوی موجود در بدن وظیفه دفع ضایعات را دارد. این سیستم قبل از ورود سموم به جریان خون، آن ها را می شکند. آب ناکافی در سیستم لنفاوی در بدن اختلال ایجاد می کند و در نتیجه مقاومت بدن را در مقابل عفونت های خطرناک کاهش می دهد.
تمرکز: آب می تواند سموم موجود در بعضی از فرآورده های غذایی مانند افزودنی ها و مواد نگه دارنده را از کبد دفع کند و باعث فعال تر شدن فرد و افزایش تمرکز می شود.
آرتروز: آب در نرم کردن مفاصل بین استخوان ها نقش اساسی دارد. کمبود آب، سایش بین سطح غضروف ها را افزایش می دهد و در نتیجه باعث درد و ورم مفاصل می شود.
بوی دهان: بوی نامطبوع دهان نشانه بارز کمبود آب بدن است. آب دهان در از بین بردن باکتری های موجود در دهان و آب رسانی به زبان نقش موثری دارد.
گرفتگی عضلات: اکسیژن از طریق خون به عضلات منتقل می شود. در صورت نرسیدن اکسیژن به خون، عضلات اسیدلاکتیک ترشح می کنند که گرفتگی عضلانی به وجود می آورد. آب کافی یعنی تامین اکسیژن خون.
درمان آسم: آسم، مشکل قوه هاضمه و حالت تهوع صبحگاهی را با مصرف آب کافی پیش گیری و یا درمان کنید.
فشار خون بالا: تقریبا ۸۵ درصد حجم خون از آب تشکیل شده است. بنابراین حجم خون با مصرف آب ارتباط تنگاتنگی دارد. به محض افت حجم خون، مویرگ های کم تر فعال بسته میشود تا قسمت های فعال تر به خون کافی دسترسی داشته باشند.
ذکر های ارامش دهنده
کتاب اخلاق
خدایا
توبه نصوح
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و…
این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.
نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.
نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند…