اشتغال
روزهای قمر در عقرب ۱۳۹۶
قران
از دستور العملهای بسیار مهم علمای اخلاق توجه به قرائت قرآن کریم می باشد. در روایتی از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - مروی است که: «هیچ شفیعی در روز قیامت بلند مرتبهتر از قرآن نیست، نه پیغمبری و نه ملکی و نه غیر اینها»
و فرمود که: «خدای - تعالی - هزار سال پیش از آنکه عالم را خلق کند سوره طه و یس را خواند، چون ملائکه آن را شنیدند گفتند: خوشا به حال امّتی که این آیات بر آنها نازل شود؛ و خوشا به حال سینههایی که اینها را حفظ کند؛ و خوشا به حال زبانهایی که اینها را بخواند» از این رو در ادامه به نکاتی در اهمیت قرائت قرآن از علما اشاراتی می شود.
اگه می خواهید آدم شوید قرآن بخوانید
خانم مرضیه حدیده چی می گوید: وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم، وارد اتقاق که می شدم، می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند، مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا این که روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هرکس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.
هیچ گاه از قرآن جدا مشو
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مومنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »
تاملی در قرآن –توصیه ای از مرحوم نراقی
در کلامی که بلاواسطه از خدا صادر شده باشد، و لفظ آن از غایت و فصاحت به حدّ اعجاز رسیده باشد تأمّل و تفکر کن. معنای قرآن مشتمل بر اصول حقایق معارف و مواعظ و احکام، و متضمّن مفاهیم دقیق تربیتی است.
کسی که از اهل ایمان باشد و مواظبت بر تلاوت آن نماید و آداب و شرایط تلاوت را رعایت کند ، آثار و فواید معنوی آن به او خواهد رسید.
براى بهرهگیرى بیشتر و بهتر از تلاوت قرآن، آداب و دستورالعملهایى در قرآن و روایات معصومین(ع) بیان شده است. این آداب در نگاه كلى به دو بخش تقسیممىشود:
الف) آداب ظاهرى كه مهمترین آنها عبارتند از:
مسواك زدن، وضو گرفتن، رو به قبله نشستن، رعایت وقار، خشوع در قرائت، محزون خواندن، رعایت ترتیل، خوش صدا خواندن، توجه به معناى آیات، رعایت سكوت هنگام تلاوت دیگران، به خدا پناه بردن، با نام خدا آغاز كردن تلاوت.
ب) آداب باطنى كه درباره حالتهاى روحى مطلوب قارى قرآن، هنگام تلاوت است. با استفاده از آیات و روایات، مهمترین آنها عبارتاند از:
1. اعتراف به مقام قرآن و علت نزول آن 2. بزرگداشت و تكریم خداوند كه صاحب قرآن است 3. حضور قلب 4. تدبر در معانى قرآن 5. تفهّم و كشف ربط و هدف آیات 6. دورى گزیدن از موانع شناخت و فهم قرآن 7. خود را مخاطب خداوند پنداشتن 8. تأثیر پذیرى روحى از آیات 9. ترقى بخشیدن به روح در حال قرائت 10. بیگانه شدن از خود با عنوان انسان خطاكار و گناهكار 11. كسب خشنودى در دل، هنگام قرائت.
یکی از اکابر دین، چون قرآن را برای تلاوت می گشود می گفت: «هذا کلام ربّی هذا کلام ربّی». یعنی: این کلام پروردگار من است. این کلام پروردگار من است، و بیهوش می شد.
قرآن کریم کتاب حق است و برای هدایت همه انسانها نازل شده است؛ یکی از زمینههای هدایت، تلاوت قرآن همراه با تدبر است ولی برخی بر اثر «گناه» دلشان بیمار میشود و توفیق تدبر در قرآن نصیبشان نمیشود.
خداوند در این زمینه میفرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ؛ پس آیا در این قرآن تدبر و اندیشه نمىكنند یا بر دلهایى قفلهاى (عناد و قساوت و شقاوت) آن نهاده شده است؟»، (سوره مبارکه محمد، آیه 24)
دلبستگی به دنیا و گناه مانع توجه و تفکر در قرآن و آیات الهی است. گناه قفل محکمی در آیینه دل است ، درست مانند دربهای معمولی که با قفل آن را میبندند.
برای فهمیدن معانی قرآن از سوی خدای مهربان حجاب و مانعی نیست، باید آیینه دل را از زنگار گناه پاک کرد، آنگاه میتوان با نگاه کردن به قرآن، جمال دوست را در آن دید و به محض برخورد با قرآن و معانی آیات آن قلب انسان جذب کلام خدا و پیام او میشود.
ثنایی غزنوی میگوید: کسی که مانند اهل دنیا، اهل فساد و تباهی باشد، کی تواند محرم اسرار قرآن شود.
اگر میخواهی اهل قرآن شوی ابتدا خویشتن باید شست.
ساده زیستی افتخار طلبگی
یک از کارهای ناشایستی که در این چند سال اخیر در میان برخی از حوزویان باب شده است ، روی آوری آنان به زندگی مرفه و علاقه پیدا کردن به ظواهر دنیوی است .
طلبه ای که نخواهد هم چون مردم جامعه زندگی کند و در شرایطی که بسیاری از طلاب و مردم در تنگنای شدید اقتصادی به سر می برند و به سختی و زحمت زندگی خود را اداره می نمایند ، بخواهد هم چون اغنیای جامعه و مرفهان بی درد و همانند بسیاری از دانشگاهیان زندگی نماید ، گناهی نابخشودنی مرتکب شده است .
این چنین طلبه ای هم محبوبیت خود را از دست خواهد داد و مردم به او دیگر به چشم یک روحانی و طلبه نگاه نخواهند کرد و هم به حوزه مقدس علمیه ضربه خواهد زد و باعث بدنامی طلاب و روحانیون خداجو و خدا ترس خواهد شد .
شاید بهانه این گونه حوزویان این باشد که ما با زحمت و تلاش خود این ثروت و مال را به دست آورده ایم و حق ما این است که آن گونه که خود و خانواده مان دوست داریم زندگی نماییم !
در جواب این استدلال سست و فکر ناصواب باید گفت در طول تاریخ کم نبودند علمای بسیار بزرگ و نام داری که می توانستند زندگی بسیار مرفهی برای خود و خانواده هایشان بر پا کنند و بدون کمترین دغدغه مالی روزگار خود را به راحتی بگذرانند اما آنان نیک می دانستند که این گونه زندگی کردن باعث دلسردی و روی گردانی مردم از اسلام خواهد شد و ضربه سنگینی به مذهب تشیع خواهد زد.
مگر امیرالمومنین علی علیه السلام که مقتدای همه ماست از دست رنج و تلاش خویش ثروت زیادی به دست نیاورد .مگر آن امام مظلوم نمی توانست هم چون سایرین زندگی مرفهی از دست رنج حلال خود برای خویش و خانواده اش برپا کند اما حضرت ثروت خود را به فقرا می بخشید و خود هم چون فقیر ترین افراد جامعه زندگی می کرد و روزها را با گرده نان جوی خشکیده ای سپری می نمود تا نکند مسلمانی از شدت و فشار شدید و بی امان و طاقت فرسا و کشنده فقر دست از دین و آیین خویش بردارد.
بت شکن بزرگ قرن امام خمینی می توانست به راحتی و از حلال ترین مال ها بهترین و با رفاه ترین زندگی را برای خود و همسر و فرزندانش فراهم نماید اما همه دنیا در نهایت تعجب دیدند
که وی چگونه در نهایت ساده گی و بی آلایشی زندگی نمود و به خانه ای ساده و چند دست لباس محقر قناعت نمود و آلوده دنیا نشد و بی جهت نیست که مردم این گونه امام خود را دوست داشتند و می دارند و به او و نام و یاد او عشق می ورزند و پس از سال ها رحلت او هنوز او را امام و پیشوای خود می دانند .
امام خمینی هم خود ساده زیست بود و هم روحانیون و طلاب را با عمل و سخن خویش به بی آلایشی و پشت پا زدن به دنیا و بسنده کردن به یک زندگی ساده طلبگی سفارش می کرد.
ایشان درباره اهمیت بالای ساده زیست بودن روحانیت و پرهیز از زندگی همراه با تجمل می فرمایند:
«مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را پیاده کردند و طاغوت را از میان بردند،
کیفیت زندگی اهل علم است اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان».
مگر رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در نهایت ساده گی و هم چون یک طلبه ی مبتدی زندگی نمی کنند از این رو است که ایشان برعکس تمام رهبران دنیا رهبری هستند که مردم کشورش به او عشق می ورزند .
روحانیت باید بتواند با مردم ارتباطی تنگاتنگ و صمیمی و دوستانه بر قرار نماید . اگر روحانیون از مردم جدا شوند دیگر نمی توانند به رسالت خود عمل نمایند و کارایی خود را از دست خواهند داد .
یکی از علمای شیعه که با وجود برخورداری از مقام والای مرجعیت و بهره مندی از دوستان و مریدان بسیار و در دست داشتن وجوهات بسیار زیاد در نهایت بی آلایشی زیست و هیچ گاه دنیا زده نشد حضرت آیت الله العظمی تبریزی است .
همسر ایشان درباره زندگی ساده و بی آلایش و زاهدگونه این مرجع بزرگ می گوید :
اوایل مرجعیت فقیه مقدس مرحوم میرزا جواد تبریزی،چادرم بر اثر کهنگی قرمز شده بود به طوری که در بین مردم بر من سخت بود که آن را بر سر کنم .
به مرحوم میرزا گفتم که یک چادر جدید می خواهم. مرحوم میرزا فرمودند: ان شاء الله بعدا، فعلا پولی غیر وجوه ندارم.کمی صبر کنید .
هم چنین فرزند ایشان در این باره می گوید :
در طول عمر شریف مرحوم میرزا مشاهده نشد که ایشان چیز غیر متعارف خریداری کند یا چیزی را تهیه کنند که وقت آن نرسیده و به تعبیری « تحفه » حساب می شود ، بلکه هر آنچه تهیه می کردند در سطح قشر متوسط جامعه بود یک روز در بازار ، میوه ای را مشاهده کردم که تازه به بازار آمده بود ، تهیه کرده و سر سفره ناهار حاضر کردم .
ناگهان مرحوم میرزا ناراحت شد و خطاب به خانواده گفت : جرا این میوه را خریدند ، وقت آن نیست اگر مردم ببینند چه می گویند ؟ از حساب متعارف زندگی خارج نشوید و کاری نکنید که مردم احساس کنند ما غیر از آن ها هستیم .
آن گاه فرمودند : « این میوه را از سفره بردارید » و ناراحتی خود را ابراز کردند . ایشان همواره تذکر می دادند باید طوری عمل کنید که وقتی مردم شما را مشاهده کردند ، درس بگیرند . آخر چه طور میوه ای را که هنوز فصل آن نشده و مردم توانایی ندارند از آن استفاده کنند ، تهیه کرده اید .